ما دندانپزشکان انسانهايي بيوجدان، پول دوست و گناهکار هستيم که هر مريضي را که به چنگ بياوريم، آبتراش ميکنيم و تا آخرين قران جيبش را بيرون نکشيم، دست از سرش برنميداريم. دندان را که پر ميکنيم، هزار عيب و ايراد پيدا ميکند و اگر همان سال اول خراب نشود، بالاخره زماني دور يا نزديک فاتحهاش خوانده ميشود. اگر بپذيريم مردم عادلترين مرجع براي قضاوت درباره کيفيت کار ما هستند و از آنجا که تقريبا هيچ بيماري تقصير شکست درمان را بر گردن نميگيرد، قصور و کوتاهي دندانپزشکان دليل همه آسيبهاي وارد شده به دندانها هستند...
جيب دندان را آنقدر بد زد که زود افتاد.
دندانم را آنقدر محکم چسباند که دکتر بعدي هر چه کرد نتوانست دربياورد و آخر روکش را بريد.
آنقدر بيحسي زد که لثهام سوراخ شد، اما دندانم بيحس نشد/ چنان بيحسي زد که تا فردا صبح بيحس بود.
هر چه گفتم دندان را بکش، نکشيد. گفت درست ميشود/ به زور تمام دندانهايم را کشيد.
همه دندانم را به خاطر روکش تراشيد/ دندان را آنقدر کم تراشيد که مجبور شد يک عالمه از روي روکش بزند.
از وقتي جرمگيري کردم، تمام دندانهايم لق شد/ از روزي که جرمگيري کردم، دندانهايم زود به زود جرم ميگيرد.
دندانم درد نداشت، اما عصبکشي کرد/ دندان حساسم را عصبکشي نکرد. گفت: «پر ميکنم ببينيم چه ميشود.»
دندان سالم را تراشيد و روکش کرد/ دندان را روکش نکرد، چهار سال بعد شکست.
گفتم دندان را با سفيد پر کن، گفت استحکام ندارد، سياه پر کرد/ گفتم دندان را با سياه پر کن، گفت جلوي ديد است، با سفيد پر کرد.
دست دندانم را آنقدر لوهور و ضعيف ساخته که فکم خسته ميشود/ دست دندان را آنقدر نازک ساخته که يک گاز کوچک زدم، شکست.
آدم سنبلکاري بود، همه کار دندانم را يکجلسهاي تمام کرد/ براي يک دندان فسقلي ده بار مرا کشيد مطبش، اصلا دستش تند نبود.
اخلاقش مثل زهرمار است. بگو بخند که هيچي، جواب سلام مريض را هم نميدهد/ آدم لودهاي است با همه مريضها شوخي و خنده دارد.
--------------------------------------------------------------------------------