البته این شعرو اقای مردانی توی مراسم روز دندانپزشک خوندن
الهی از تو خواهم با دل و جان
نگردد کس اسیر درد دندان
مریضی از دهنها رخت بندد
مریض از سرخوشی دائم بخندد
جوان باشد و یا در سن پیری
نباشد حاجت او جرمگیری
پلاک از سطح دندانها به مسواک
شود با چند حرکت کاملا پاک
نروید آفتی بر نسج نرمی
نگیرد درد با سردی و گرمی
دگر سطح زبان سوزش نیابد
پس از این هیچکس روکش نخواهد
بدون درد سر خیلی به سرعت
شود حل مشکلات فک و صورت
دهان باشد چو باغی نوشکفته
بدون هیچ دندان نهفته
همه دندانشان بر روی قوسی
که باشد بی نیاز از ازتودونسی
نباشد هیچ پیری زار و نالان
گرفتار عذاب دست دندان
نخواهد پر شدن دندان شیری
و یا اس ام به قصد پیشگیری
نگردد زرد و تیره هیچ دندان
که سازد گلرخان محتاج درمان
بساط ایمپلنت و پست و روکش
شود جمع و فتد دیگش ز جوشش
عیان هرگز نگردد شاخک پالپ
نگیرد درد هرگز دال یا شارپ
عصبها بعد از این مستور مانند
ز کشتن یا کشیدن دور مانند
خداوندا تو لطفی مقتضی کن
به کل پوسیدگی را منتفی کن
به فضل خویش با طرحی هدفمند
تو خنثی کن اسید حاصل از قند
خلاصه جمله عالم را شفا ده
خودت یارانه آن را به ما ده
روز همگی مبارک
در اخر خواستم که از اقای مردانی به خاطر همه ی زحماتی که توی جشن کشیدن تشکر کنم