داستان گربه...

تقديم به گربه هاي ساكن خوابگاه.....
4مصراع در وسط بيات حذف شده .......

1.ای گربه، ترا چه شد که ناگاه

2.رفتی و نیامدی دگر بار

3.بس روز گذشت و هفته و ماه

4.معلوم نشد که چون شد این کار

5.جای تو شبانگه و سحرگاه

6.در دامن من تهیست بسیار

7.در راه تو کند آسمان چاه

8.کار تو زمانه کرد دشوار



1.ای گمشدهٔ عزیز، دانی

2.کز یاد نمیشوی فراموش

3.برد آنکه ترا بمیهمانی

4.دستیت کشید بر سر و گوش

5.بنواخت تو را بمهربانی

6.بنشاند تو را دمی در آغوش

7.میگویمت این سخن نهانی

8.در خانهٔ ما ز آفت موش
موش هم در اتاق 105 مشاهده شد ..كه با رشادت بچه ها به جهنم رهسپار شد


1.آن پنجهٔ تیز در شب تار

2.کردست گهی شکار ماهی

3.گشته است بحیله‌ای گرفتار

4.در چنگ تو مرغ صبحگاهی

5.افتد گذرت بسوی انبار

6.بانو دهدت هر آنچه خواهی

7.در دیگ طمع، سرت دگر بار

8.آلود بروغن و سیاهی



1.آنروز تو داشتی سه فرزند

2.از خندهٔ صبحگاه خوشتر

3.خفتند نژند روزکی چند

4.در دامن گربه‌های دیگر

5.فرزند ز مادرست خرسند

6.بیگانه کجا و مهر مادر

7.چون عهد شد و شکست پیوند

8.گشتند بسان دوک لاغر



1.از بازی خویش یاد داری

2.بر بام، شبی که بود مهتاب

3.گشتی چو ز دست من فراری

4.افتاد و شکست کوزهٔ آب

5.ژولید، چو آب گشت جاری

6.آن موی به از سمور و سنجاب

7.زان آشتی و ستیزه کاری

8.ماندی تو ز شبروی، من از خواب

این منظومه ظرافت فکر وعاطفه پروین را که به مفقود شدن گربه ای توجه دارد به خوبی نشان میدهدودر آخر خاطرنشان شده که جلو قضا را نمیتوان گرفت و “یغماگرزندگی است ایام”


1.آنجا که طبیب شد بداندیش

2.افزوده شود به دردمندی

3.این مار همیشه میزند نیش

4.زنهار به زخم کس نخندی

5.هشدار، بسیست در پس و پیش

6.بیغوله و پستی و بلندی

7.با حمله قضا نرانی از خویش

8.با حیله ره فلک نبندی

“یغماگرزندگی است ایام”

البته باید بگم گربه های اینجا به یوزپلنگ تمایز پیدا کردن