افسردگی چرا؟؟؟

افسردگي چرا !!

وقتي هنوز كتابهاي زيادي هست كه نخوانده ايم

وقتي راه هاي زيادي هست كه نرفته ايم

وقتي چيزهاي زيادي هست كه نياموخته ايم



افسردگي چرا

وقتي كارهاي زيادي هست كه مي توانيم انجام دهيم

وقتي كساني به نيروي عقل و توان بازوي ما نيازمندند



افسردگي چرا

وقتي نيروي عشق در قلب ماست

وقتي دلمان مي تپد برا ي كساني كه دوسشان داريم

براي سرزميني كه متعلق به ماست



افسردگي چرا

وقتي انديشه هاي بزرگ درسر داريم

وقتي آرزويمان جهاني آباد و آرام است



افسردگي چرا

وقتي كه مي دانيم كه تنها نيستيم

وقتي مي دانيم كساني منتظرمان هستند

وقتي مي دانيم كساني چشم اميدشان به ماست



افسردگي چرا

وقتي مي توانيم افكارمان را بنويسيم

يا نقاشي كنيم

وقتي مي توانيم بسازيم

وقتي قدرت خلاقيت در ماست



افسردگي چرا

وقتي مي توانيم شادي ها وغم هايمان را با ديگران تقسيم كنيم

وقتي مي توانيم سنگي را از راه كسي برداريم

وقتي مي توانيم با مهر خود دلي را شاد كنيم



افسردگي چرا

وقتي مي توانيم صداي خنده و بازي بچه ها در كوچه را بشنويم

وقتي مي توانيم برق اميد را در چشمان درخشان شان ببينيم



افسردگي چرا

وقتي چشمه ها مي جوشد

رودها جاري است

خورشيد مي تابد

و روز از پي شب مي آيد



افسردگي چرا

وقتي هنوز باران مي بارد

باد مي وزد

بهار مي آيد

زمين سبز مي شود

و درختان بار مي دهند

وقتی ببینی که دنیا چقدر بزرگه،دلیلی برای افسردگی وجود نداره.
اگه احساس کردید که افسرده هستید میتونید راههای زیر رو دنبال کنید

1-هرگاه احساس می کنید استرس تمام وجودتان را گرفته است، اعتماد به نفس خود را از دست ندهید. در این گونه مواقع بگویید: "احساس ترس می کنم و می دانم که نمی توانم از طریق دارو یا وسیله ای به مقابله با استرس خود بپردازم، اما این توانایی را در وجود خود احساس می کنم که می توانم به هر طریقی با اضطرابی که در وجودم حاکم است مقابله کنم. آنقدر ایستادگی می کنم که احساس ترس و نگرانی ام محو شود."



2- هنگامی که احساس ناراحتی و افسردگی می کنید، تمام قوا و نیروی درونی خود را به کار گرفته و در جهت مخالف با ناراحتی و افسردگی پیش روید. توصیه می شود در چنین مواقعی نسبت به افسردگی و مشکلاتتان بی اعتنا شود و کوچکترین عکس العملی نشان ندهید. به عنوان مثال به خود بگویید: "اگر نتوانم بدوم، راه می روم و اگر نتوانم به آهستگی بروم، بر روی زمین سینه خیز می روم."



3- سعی کنید اگر همراهی نداشتید، به تنهایی به خود امید دهید و با روحیه ای قوی در مقابل ناملایمات زندگی ایستادگی کنید. به محض اینکه احساس کردید افسردگی در وجودتان ریشه دوانده است، خود را به طرق مختلف سرگرم سازید. در این گونه لازم است قدم بزنید، کار کنید و با اطرافیان صحبت کنید.



4- اگر اهل نوشتن هستید، دلایل افسردگی خود را بنویسید. هرگاه که از طریق نوشتن آنچه در دل دارید را مطرح کنید، آرامش می یابید. زیرا در این صورت افکار شما و آنچه که موجب افسردگی تان شده است. به راحتی آشکار می شود و شما از دلایل درون خود که شاید تا کنون به آن پی نبرده اید، آگاه می شوید.



5- اگر در انجام هرکاری احساس ناتوانی کردید، بطور قطع به فردی افسرده مبدل شده اید. در این گونه مواقع، به رنگهای آبی یا قهوه ای نگاه کنید. زیرا ماهیچه های صورت و چشم هایتان آرامش خاصی می دهد. سپس دستها را در عرض شانه ها باز کنید تا ماهیچه هایتان از حالت سفت بودن خارج شده و نرم و ملایم شوند. به خودتان تلقین کنید که آرام و راحت هستید. سپس آرام بنشینید و یا دراز بکشید تا از میزان استرس و افسردگی تان کاسته شود به به حالت قبل برگردید.